(بمب و گلولهی توپ و غیره) نزدیک به هدف (که به هدف نمیخورد؛ ولی تا اندازهای خسارت وارد میکند )
(حادثه یا تصادف یا رویداد) تصادفی که به سختی از آن احتراز میشود، آنچه که به وقوع نمیپیوندد ولی خیلی به وقوع نزدیک میشود
He didn't hit the tree, but it was a near miss.
او به درخت برخورد نکرد، اما چیزی نمانده بود. (که به درخت برخورد کند)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «near miss» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/near miss